شب بخیر (,ارسالی مخاطب)
یادت نرود ، به مردمِ این دنیا ، دریا اگر بدهی ، کویر پس می گیری .....
آرام باش ....! هیچ چیز ارزش این همه دلهره را ندارد ....!
یادت نرود ، به مردمِ این دنیا ، دریا اگر بدهی ، کویر پس می گیری .....
هر جا هستید یه قدم از آدمی که اشتباهش رو قبول نمیکنه و بابتش عذرخواهی نمیکنه؛ فاصله بگیرید.
برخی دوستیها، مثل شکستن شیشه نیستند.
نه صدایی دارند، نه تکهتکه میشوند.
فقط...
آهسته، بیصدا، مثل بخار روی آینه، محو میشوند.
نه دعوایی در کار بود،
نه کدورتی،
نه آن گفتوگوی معروفی که بگویند: «بیا تکلیفمان را روشن کنیم.»
نه…
فقط روزی رسید که پیامی فرستاده نشد.
و فردا، پاسخی نیامد.
و پسفردا، دیگر هیچکس منتظر نبود.
میدانی عجیب چیست؟
همین که گاهی حتی نمیفهمی کِی فاصله افتاد.
فقط یکهو برمیگردی و میبینی
آدمی که روزی حرفهایت را نصفه میشنید و کامل میفهمید…
دیگر نیست.
و نه تو چیزی گفتی،
نه او چیزی پرسید.
برخی دوستیها نمیمیرند...
فقط خاموش میشوند.
مثل چراغی که نه سوخت تمام کرده، نه لامپ سوخته؛
فقط کسی دیگر بهسراغ کلیدش نمیرود.
و تو فقط نگاه میکنی...
نه با خشم،
نه با حسرت،
فقط با آن سکوت آشنا:
سکوتی که هیچکس برایش مراسمی نمیگیرد.
پرونده بسته نمیشود،
چون جرمی در کار نبود…
فقط رابطهای بود که دیگر وجود ندارد.
حس میکنم عشق زیادیرو صرفِ آدما کردم و ظرفیتم تکمیل شده، دیگه نوبت منه، نیاز دارم فقط دوست داشته بشم…
سکوتی که گاهی فریاد است
گاهی فکر میکنم سکوت، تنها راهیست که برای آدمهایی مثل من باقی مانده.
نه اینکه حرفی نباشد... نه اینکه چیزی برای گفتن نداشته باشم.
اتفاقاً خیلی چیزها هست.
خیلی حرفها که شاید اگر گفته میشد، خیلی چیزها روشن میشد.
اما مشکل اینجاست:
آدمها فقط وقتی گوش میکنند که آنچه را میخواهند بشنوند، از قبل در ذهنشان ساخته باشند.
بارها دیدهام...
سادهترین جمله را، در ذهنشان به پیچیدهترین برداشتها تبدیل کردهاند.
و آنجا بود که فهمیدم: گاهی، سکوت نه از سردیست، نه از بیاعتنایی…
بلکه برای محافظت است؛ از خودت، از حرفهایت، از رابطههایی که با یک جملهی اشتباه میتوانند فروبریزند.
من اغلب سکوت میکنم.
نه چون چیزی نمیفهمم، بلکه چون بیشتر از آنی میفهمم که لازم است.
و میدانم که همه، ظرفیت شنیدنِ آنچه واقعاً هست را ندارند.
اما با همهی اینها، هنوز تهِ دلم...
جایی پنهان، همیشه یک امید هست.
امید به اینکه شاید، یک نفر
بینیاز از پرسش،
بینیاز از توضیح،
فقط نگاه کند و بفهمد.
نه چون دلآگاه است...
بلکه چون آدم است.
هیچ جادهای در زندگی بنبست نیست.
اگر باور نمیکنی،
چند قدم جلوتر برو
جادهی دیگری باز میشود.
تا وقتی نشسته باشیم،
همه جا بنبست است!
هر بار که سطحتان بالا میرود، چیزی را از دست خواهید داد؛ یک عادت، یک دوستی، یک رابطه، یک نسخه از خودتان. این باخت نیست. این هزینهی ورود است.
دوستی دارم که............
ادامه مطلب ......
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم، اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
....